معنویت در خدمت خشونت
مؤسسۀ مطالعاتی گالوپ که اعتبار جهانی دارد و نظرسنجیهای آن در پژوهشهای اجتماعی از جایگاهی ویژه برخوردار است، ایران را در سال ۲۰۱۷ عصبانیترین کشور جهان معرفی کرده است. عراق و سودان جنوبی، رتبههای پس از ایران را دارند. آمارهای داخلی نیز بیشوکم نتیجۀ این پژوهش را تأیید میکنند و اگر بدانیم که خشونت پنهان در ایران بیش از خشونت آشکار است، نگرانتر هم میشویم. آخرین آمار قتل در ایران در سال ۱۳۹۰ منتشر شد که خبر از ۱۱۰۰ کشته در آن سال میدهد. در ۹ ماه نخست امسال، روزانه ۱۶۰۰ پروندۀ ضربوشتم حاد در پزشکی قانون ایران ثبت شده است که تقریبا در دنیا بیمانند است. این آمار، در حالی است که در ایران فرهنگ شکایت و امید به دادرسی(بهویژه در میان زنان)، چندان نیست که بتوان با شمردن پروندههایی که در دادگستری تشکیل میشود، به میزان واقعی جرایم پی برد.
خشونت، عوامل بسیاری دارد که شاید مهمترین آنها تلاطمهای شدید و پیدرپی سیاسی و اقتصادی در سطح ملی باشد. اما خشونت در کشور ما از عواملی خاص نیز نیرو میگیرد. به گمان من یکی از عاملهای مهم در گسترش خشونت در ایران، ادبیات و عادتهای گفتاری ائمۀ جمعه است. در ایران حدود ۹۰۰ نماز جمعه برگزار میشود که مهمترین آنها از شبکههای سراسری و استانی صداوسیما پخش میشود. طبق آمار دبیرخانۀ ائمۀ جمعه، در این ۹۰۰ اجتماع هفتگی، حدود ۳۰۰ هزار نفر شرکت میکنند. اما صدای خطبههای این مجالس مذهبی از طریق رسانههای گوناگون به گوش اکثر مردم ایران میرسد. بنابراین ادبیات کوبنده و گاه عصبانی امامان جمعه در فضای عمومی کشور بهشدت تأثیرگذارند؛ حتی در میان مخالفان نظام و تارکان نماز جمعه. خطبههای هفتۀ پیش نماز جمعۀ تهران نمونهای روشن از این دست فضاسازیها و الهتابآفرینیها است.
نماز جمعه به هیچ روی جای تحلیل مسائل سیاسی روز نیست. قرآن نماز جمعه را فرصتی برای «ذکر الله» دانسته و از مسلمانان خواسته است که در روز جمعه، تجارت را رها کنند(فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِکرِ اللَّـهِ وَذَرُوا الْبَیعَ). اگر در فرهنگ قرآن، جمعه روز ترک تجارت است، چرا روز استراحت از سیاست نباشد؟ بله، در روایات وارد شده است که خطیب جمعه باید به مسائل روز جامعه هم اشاره کند؛ اما اولا این اشارت باید بسیار کلی و به سوی همدلی باشد؛ چنانکه خطبههای صدر اسلام اینگونه بود؛ ثانیا نیاز به نماز جمعه برای طرح مسائل سیاسی روز، در زمانی بود که جامعۀ اسلامی هیچ رسانۀ دیگری برای آگاهی از مسائل روز نداشت جز همین مجالس و محافل عمومی. اکنون که صدها رسانۀ گفتاری و نوشتاری و مجازی این مسئولیت را برعهده گرفتهاند و دسترسی روحانیت نیز به این رسانهها بیشتر از دیگران است، چرا باید فرصت معنوی نماز جمعه و دیگر مجالس دینی را در آتش سیاست بسوزانند؟ آیا بهتر نیست که امامان محترم جمعه، تحلیل مسائل روز کشور را به تحلیلگران زبده بسپارند و جمعه را به روزی مبارک برای همدلی و یادآوری خدا و تقوا تبدیل کنند؟ آیا قرآن بیش از این را از آنان خواسته است؟ قرار بود که ما از سیاست فرصتی برای اخلاق و معنویت بسازیم، نه آنکه با فرصتهای اندک معنوی، تنور سیاست را گرمتر کنیم.
نمازهای جمعه را باید کسانی برعهده بگیرند که نفوذ معنوی آنان بتواند فضای ملتهب کشور را آرام کند؛ نه آنکه بر آتش اضطرابها و نگرانیها بیفزاید. متأسفانه نمازهای جمعه در ایران، فرصت طلایی جمعه را نه تنها از دست میدهند، بلکه عبادتی سراسر معنوی را به عاملی برای تشديد فضای خشونتآمیز در کشور تبدیل کردهاند.