● آقای موسوی، شما چرا؟
بهرغم آنکه قصد دارم روز 22 خرداد به میرحسین موسوی رأی بدهم، نقد او را از همین روزها لازم میدانم. میرحسین در جمع دانشجویان مشهدی گفته است: «من مخالف لیبرالیسم بودم.» تا اینجا را فعلا کار ندارم. آنچه متعجبم کرد، استدلال او برای مخالفتش با لیبرالیسم است. میگوید: «اساسیترین مشکلی که در جامعه میبینم، این است که به یک جامعۀ سوداگر تغییر کردهایم که همه چیز در آن پولی و کالایی شده است. در چنین جامعهای ارزشهای فرهنگی به سمت ارزشهای اقتصادی سرازیر میشوند.» ظاهرا و قاعدتا منظور وی آن است که لیبرالیسم باعث رشد مادیگرایی و مخالف ارزشهای فرهنگی است.
گمان نکنم جناب مهندس بتواند در میان آثار علمی و معتبر، مستندی برای این سخن خود بیابد. چون لیبرالیسم، شیوهای خاص برای زندگی و کشورداری است که در آن «همه»ی اندیشهها احترام و فرصت برابر دارند و اگر یکی از آنها سکان دولت را در دست گرفت، اجازه ندارد حذف هیچ اندیشه، ایدئولوژی یا دینی را در دستور كار خود قرار دهد. لیبرالیسم، مناسبترین بستر برای رشد «طبیعی» یا حذف «طبیعی» گرایشهاست. او بازیگر میدان نیست که به یک دروازه گل بزند و از دروازۀ مقابل آن دفاع کند. با سوت و کارتهای رنگی وارد میدان میشود و جز به قواعد بازی و حقوق بازیکنان، هیچ تعهدی ندارد. در چنین میدانی، اگر یکی از دو تیم شکست بخورد، علت را باید در خود بجوید نه در قواعد بازی یا در ارادۀ قاضی. اگر مثلا تیم ارزشها در میدان جامعه پیدرپی شکست خورد، اولا باید دنبال علت باشد و يا تعريف خود را تغيير دهد؛ ثانیا داور و قواعد بازی را بیدلیل یا با دلایل واهی متهم به حمایت از تیم مادیگرایی نکند. ثالثا اگر روزی دستش رسید، به تیمهای دیگر زور نگوييد و آنها را از حقوق مسلم خود محروم نکند. رابعا اگر میخواهد قواعد بازی را هم تغییر دهد، از راهکارهای تعریفشده و جهانی وارد شود، نه از در اتهام و شورش و بر هم زدن بیهنگام بازی.
لیبرالیسم، یعنی هیچ تیمی بر دیگری برتری ندارد، مگر اینکه در شرایط برابرْ رقيبانش را شکست دهد. لیبرالیسم نه باعث پیروزی تیمی است و نه موجب شکست تیمی. ناظری است که میکوشد فرصتها را کمابیش بهطور برابر تقسیم کند و طبیعی است که چنین ناظری همواره مغضوب تیمهای شکستخورده و ازخودراضی است. و باز طبیعی است که در چنین میدانی، تیمهای ضعیف همیشه شکست میخورند و همیشه داور را متهم به تبانی و توطئه میکنند و دیوار را کج میخوانند.
آقای موسوی، شما که نه ازخودراضی هستید و نه هنوز شکست خوردید! شما چرا؟ در ضمن من اگر جای شما بودم نمیگفتم «گشتهای ارشاد را جمع میكنم». میگفتم: «دوست دارم گشتهای ارشاد جمع شود». چون سیاستهای نیروی انتظامی، بیرون از اختیارات رئیس جمهور است، و صلاح مملكت خویش خسروان دانند.